شوشان - علی عبدالخانی:
سال ۹۸ بارانی آمد و کمپلوی اهواز در قسمت شمال غرب آن به یک باره به زیر آب و لجن رفت و خسارات زیادی به مردم وارد کرد. دلیل این بحران عدم لایروبی مجاری زیرزمینی فاضلاب و کانالهای دفع آبهای سطحی در سالهای قبل همچنین هدایت نابخردانه ی آبهای خیابان انقلاب به آن منطقه بود.
به زیر آب و لجن رفتن محله ای که شهرِ سالم اهواز نامیده می شود و انعکاس این وضعیت در رسانه ها باعث تولد فوری طرح موسوم به " لوله گذاری خیابان انقلاب از سروش تا شیخ " بدون بررسی های لازم و عدم انتخاب یک مجری مُجرب و توانمند گردید.
لوله گذاری انقلاب بصورت ترک تشریفات به یک شرکت واگذار شد که ایکاش نمی شد و وضعیت به حالت سابق باقی می ماند.
برای تحجیم و افزایش چند برابری کار و پروار کردن صورت وضعیتها حدود ۴ تا ۷ متر را بجای یک یا یکو نیم متر حفاری کردند و خاک بازی در آن خیابان برای کاری که ۲ یا ۳ هفته زمان نیاز داشت به بیش از ۷ ماه طول کشید که حاصل آن استنشاق خاک و انواع آلودگیها و استئصال کامل مردم و کسبه در آن مدت بود.
با این وجود مردم از اینکه بلاخره لوله گذاری و ساخت سپتیک زکی زاده به اتمام رسیده بود، به امید حل مشکلشان در زمستان بعدی راضی بودند.
زمستان ۹۹ از راه رسید و با آمدنش پرده از بی فایده بودن کامل لوله ها و سپتیک خیابان زکی زاده و هدر رفتن آن هزینه های میلیاردی برداشت. با اولین باران محله ی شهر سالم اهواز یا منازل سازمانی با بی سابقه ترین هجوم لجنهای آمیخته به آب! مواجه شد و تقریباً همه محله غرق در آن آلودگیها گردید. در وصف آن حالت همان بس که هلال احمر با استفاده از قایقهای موتوری نارنجی رنگ خود !! به کمک مردم آمد و به مدت چندین روز در آنجا مستقر شد.
بحران حاکم بر این محله و مشکلات مردم و بازتاب رسانه ای آن بگونه ای بود که رئیس سازمان بازرسی کل کشور شخصا در این منطقه حاضر و به مشکلات مردم و اصرار آنان بر ناکارآمدی اقدامات مسئولین گوش فرا داد.
نگارنده به نمایندگی از ساکنان به این مقام نظارتی گفتم که: باران نعمت و صفت افزاینده دارد اما اگر عده ای نامدیر به وظایفشان عمل نکنند این نعمت و افزایندگی به نقمت و محنت مردمان تبدیل می شود. آنچه می بینید و می شنوید محصول بلاواسطه ی عده ای باصطلاح مدیر است که بجز منافعشان به چیز دیگری فکر نمی کنند.
به ایشان گفتم: وقتی مردم اینچنین گرفتار می شوند همان نامدیران فرصت طلب که بانی وضع موجود هستند، سر می رسند و با ژست دلسوزانه و بصورت فوری و خارج از معیارها و تشریفات لازم و به بهانه ی فوریت پیش آمده ، عده ای را با عنوان پیمانکار خاص وارد عمل می کنند و آخرین بهره مندیهای خود را نیز می برند که طرح ناکارآمد سپتیک زکی زاده و نحوه حفاری انقلاب و شیوه پوشاندن لوله ها با همان ضایعات و بهای پرداخت شده همچنین تبدیل شدن آن طرح به عامل اصلی به زیرآب رفتن شهرسالم بهترین دلیل این نامدیری و استمرار سوء استفاده هاست.
همچنین نقل به مضمون اضافه کردیم: آبفای اهواز طی سالهایی که سیستم دفع فاضلاب در این محلات بطور کامل از کار افتاده نیز پول دریافت می کند. طبق قانون پرداخت وجوه در مقابل خدماتی که وجود ندارد اقدامی غیرقانونی است اما آنها انگار واهمه ای از آنچه می کنند ندارند!.
وقتی مجاری زیرزمینی در بسیاری از مناطق اهواز ( حداقل طی ۵ یا ۶ سال اخیر ) به هیچ عنوان لایروبی نشده و قابلیت دفع فاضلاب را ندارند چرا آبفا در طول این سالها اقدام به جذب پیمانکار بابت خدماتی که اصلاً وجود نداشت می کند و چرا باید پولِ مردم چنین مناطقی را از جیب آنها خارج و به شخصِ ثالثی به نام پیمانکار یا پیمانکاران بریزد؟.
دریافت " بهای خدمات ناموجود " اگر در هر شهر دیگر می بود قطعا با آن برخورد می شد و پولِ اخاذی شده از مردم نیز مسترد می گردید.
بحران زمستان ۹۹ گذشت و پائیز ۱۴۰۰ فرا رسید. ظاهرا اعتبارات ملی قابل توجهی جهت ساماندهی وضعیت نابسامان فاضلاب اهواز به حساب آبفا یا هر مرجع دیگر واریز شده و عملیات لوله گذاری تیکه ای همزمان با فصل بارش اهواز در محلات مختلف از جمله کمپلو آغاز گردید.
روش مرسوم در چنین فعالیتهایی اینچنین است که وقتی چند مقطع معین لوله گذاری بشود بلافاصله عملیات پر کردن حفاری و حداکثر پس از ۴ یا ۵ روز، عملیات اسفالت ریزی صورت می گیرد تا هم ترافیک کم شود و تردد مردم دچار مشکل نشود و هم مردم مجبور به خاک خوری بیش از حد نشده و خودروها نیز دچار آسیبهای بیشتر نشوند اما
به گواه دهها کوچه و خیابان و چهارراه که پس از نبش و حفر آنها به حال خود رها شده اند، باید گفت که آنچه از اواخر مهرماه تاکنون شاهد آن هستیم چیزی جز فدای منافع و سلامت شهروندان بخاطر رضایت و تامین منافع پیمانکاران نیست وگرنه چه دلیلی وجود دارد که مجریان مزبور طی تقریبا ۲ ماه گذشته اقدام به پر کردن چاله ها و سپس اسفالت آن نمی کنند؟
با این نوع نگاه پیمانکارمحورانه خدا می داند اگر در ابان و آذر بارندگی می بارید چه بر سر مردم می آمد؟
دوستی با روحیه ی طنزپردازانه می گوید: آمدن باران هم انگار مثل برخی مدیران تابع منفعت پیمانکاران شده و آمدن و نیامدنش بنا به مصلحتشان تنظیم می شود. باران برایشان مثل شیر آب عمل می کند، در یک جا شدید می آید و آنها به قراردادهای چربشان می رسند و وقتی هم شروع به کار می کنند شیرِ باران، قطره ای هم نمی چکد !.
اهواز شهری که اوازه ای قابل قبول برای خود داشت و مردمش ناراضی نبودند امروز در چنگ مفهومی به نام برخی پیمانکاران و نه همه ی آنها گرفتار شده است.
چقدر خیابان و محله را می توان نام ببریم که به بدلیل حفاری یا عدم نظارت رنگ جارو را به چشم خود نمی بینند یا به ندرت می بینند اما یک پیمانکارانی به کمین نشسته، به نام نظافتِ همان خیابانها و محله ها و... ماهانه پول های هنگفت دریافت می کنند و آب از آب هم تکان نمی خورد.
صرفنظر از همه آنچه گفته شد امیدواریم از این پس شاهد بارش باران ولو همراه با مشکلات پیش گفته باشیم. حداقل فایده آن کاهش بیماریهای فصلی است. در پایان این سئوال را مطرح می کنیم که جایگاه مسئولیت پذیری در این شهر کجاست؟ پاسخ به این سئوال شاید بخشی از مشکلات مربوط به برخی بی نظمیها را حل کند.